تاریخ انتشار: ۱۱ آذر, ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۲۰ کد خبر: 121

کلید پیدا کردن شغل مناسب چیست؟

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که افراد در پیش‌بینی این که در آینده چه احساسی نسبت به انجام کار فعلی پیدا خواهند کرد، مهارت خوبی ندارند. پیدا کردن افرادی که فکر می‌کنند شغل مورد علاقه خود را انتخاب کرده‌اند، کار دشواری نیست و معمولا کمتر پیش می‌آید که در ابتدا افراد بگویند که از شغل خود متنفر هستند.

انتخاب یا تغییر شغل برای بسیاری از ما ممکن است تجربه ای با حس نگرانی و تردید را در بر داشته باشد. شاید افراد زیادی به شما تذکر بدهند که  صرفا علاقه خود را دنبال کنید و یا آنچه را که دوست دارید، انجام دهید، اما کلوین نیوپورت (Calvine Newport) در کتاب خود با عنوان «چه خوب که شما را نمی توانند نادیده بگیرند: چرا مهارت ها در جست و جوی کاری که دوست دارید، برتر از علاقه شما هستند» (So Good They Can’t Ignore You: Why Skills Trump Passion in the Quest for Work You Love) اذعان دارد که این توصیه خوبی برای افراد نیست.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که افراد در پیش‌بینی این که در آینده چه احساسی نسبت به انجام کار فعلی پیدا خواهند کرد، مهارت خوبی ندارند. پیدا کردن افرادی که فکر می‌کنند شغل مورد علاقه خود را انتخاب کرده‌اند، کار دشواری نیست و معمولا کمتر پیش می‌آید که در ابتدا افراد بگویند که از شغل خود متنفر هستند. اما در واقعیت، اگر تصور کنید که حرفه‌هایی مانند کارشناس سرمایه گذاری، زمینه هنری و یا سمت استاد دانشگاهی را دارید، چگونه می‌توانید حس رضایت داشته باشید در حالی که هیچ یک از این شغل‌ها را قبلا تجربه نکرده‌اید؟ آیا در طول تاریخ می‌توان فردی را پیدا کرد که شغل و حرفه‌ای را انتخاب کند، به‌طوری که با تصورات قبلی او یکسان باشد؟

اگر به شغل خود علاقه نداشته و از آن راضی نباشید، چه اتفاقی می‌افتد؟ معمولا شغلی را انتخاب می‌کنید که با مهارت‌ها و ارزش‌هایتان همخوانی داشته باشد. وقتی احساس کنید که همان شغلی را انتخاب کرده‌اید که از پیش انتظارش را داشتید، شروع خوبی محسوب می‌شود. اما کمتر اتفاق می‌افتد که شما شغلی را انتخاب کنید که تناسب انگیزشی خوبی را با ویژگی‌های شما داشته باشد.

دو روش برای داشتن انگیزه به‌منظور رسیدن به اهداف وجود دارد. برخی از ما فقط به این جنبه گرایش داریم که اهداف خود را به ‌عنوان زمینه‌های پیشرفت و پاداش ببینیم (مانند اهداف شغلی و زندگی). ما به این فکر می‌کنیم که  اگر در دستیابی به آنها موفق شویم، می‌توانند دستاورد‌ها و موفقیت‌های زیادی را برای ما داشته باشند. اگر شما فردی را مشاهده کنید که اهداف خود را براساس این روش در نظر می‌گیرد، می‌توانیم بگوییم که او با رویکرد ارتقا- محور به شغل خود نگاه می‌کند.

برخی از ما نیز به اهداف نگاه امنیتی داریم یعنی نمی‌خواهیم همه آن چه را که  تلاش کرده‌ایم، از دست دهیم. اگر دیدگاه شما به صورت پیش‌گیری- محور باشد، سعی می کنید که تا جایی که امکان دارد از ریسک‌پذیری اجتناب کرده و مسئولیت‌های خود را انجام دهید و فردی باشید که دیگران بتوانند بر روی شما حساب کنند. بیشتر تمایل دارید که کارها در مسیر درست و با سرعت مناسبی انجام شوند. افراد بر اساس هر دو رویکرد برانگیخته می‌شوند. اما معمولا انگیزش ما بر اساس دامنه‌ای از کار، علاقه و سرپرستی است. آنچه که برای درک این دو رویکرد (رویکرد ارتقا و پیش گیری) ضروری به نظر می رسد، این است که افراد انگیزه های متفاوت و نقاط قوت و ضعف متمایزی دارند.

افرادی که رویکرد ارتقا-محور دارند در موارد زیر مهارت زیادی دارند:

خلاقیت و نوآوری
به دست آوردن فرصت‌ها برای پیشرفت
ریسک‌پذیری
بیان نظرهای و راه حل‌های متعدد
تفکر انتزاعی
(متأسفانه این افراد خطای بیشتری دارند، بسیار خوش‌بین هستند و ریسک‌هایی را می‌پذیرند که ممکن است آنها را با مشکلات مواجه کند.)

در مقابل افرادی که از دیدگاه پیش‌گیری- محور برخوردارند:

دقیق بودن و جزئی‌نگری
استدلال و تفکر تحلیلی
برنامه‌ریزی
دقت داشتن (بدون خطا کار می کنند)
قابل‌اتکا
پیش‌بینی مسائل و مشکلات از تبحر و مهارت کافی برخوردار هستند.
(متأسفانه این افراد نیز در ریسک و تغییر‌پذیری مقاومت نشان می دهند و با سرعتی آرام کار می کنند زیرا دقت زمان‌بر است.)

زمانی که شما دامنه تمرکز خودتان را بدانید، می‌توانید انگیزه خود را نسبت به نوع شغل‌های مختلفی که با ویژگی‌های شما تناسب دارد، بشناسید. بیش از یک دهه تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی افراد بین انگیزه و نوع حرفه خود تناسب را لمس کنند،  نه تنها به طور اثربخش آن را انجام می‌دهند، بلکه دل بستگی و علاقه بیشتری نیز به شغل خود پیدا می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تاکنون دیدگاهی ارسال نشده است!